من به سرزمین برزگ خویش برمیگردم پرتو نادری و کودکان غنچه از آغوش مادر درخت و خاک می افتند اینجا تمام پرندگان میدانند که بانوی بلند قامت بهار در کوچه بازار های زرد جنگل پیراهن سبز خویش را به حراج ی اد های خزان سپرده است. ,شعر از پرتو نادری ...ادامه مطلب
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم جرس فریاد میدارد که بربندید محملها به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها ,حافظ شيرازي,حافظ شيرازي فال,حافظ شيرازي شعر,ديوان حافظ شیرازی,حافظ شيرازي كيست؟,حافظ شیرازی عربي,حافظ شيرازي شاعر,حافظ شیرازی اردو,حافظ شیرازی انگلیسی,حافظ شیرازی شعر عشق ...ادامه مطلب